وارد خانه که می شوم پشت پشخوان ایستاده و دارد کتابی می خاند.از انطرف پیشخوان قبلی که سرش را بالا بیاورد پیشانی اش را می بوسم و میگم : چه میخونی عزیزکم؟سرشو با لبخند به بوسم می اورد بالا و میگه : داستا راز پانصد و هشتاد و دو...
ادامه مطلبما را در سایت راز پانصد و هشتاد و دو دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : nijoa بازدید : 82 تاريخ : شنبه 11 اسفند 1397 ساعت: 10:22